دسته: وحشت

داستان‌های کوتاه و ناولت از ادبیات گمانه‌زن،‎ ژانر وحشت

شگفتزار - سال ۱ - شمارهٔ ۱۲

شگفتزار – سال ۱ – شمارهٔ ۱۲

جهانى که همه در آن از امنیت و رفاه برخوردارند، جنگى در کار نیست و تمامى سلاح ها معدوم شده‌اند. اما در پس پردهٔ این بهشت برین، عده‌اى را مى‌بینیم که به کمک توهم یک آرمان‌شهر، تنها به فکر منفعت شخصى خودند.

شگفتزار - سال ۱ - شمارهٔ ۱۱

شگفتزار – سال ۱ – شمارهٔ ۱۱

بعد هفتم اولین باشگاه علمى‌تخیلى فارسى‌زبان، وب‌گاهى بود که در فاصلهٔ سال‌هاى ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۳ دایر بود و به صورت عمده به ادبیات علمى‌تخیلى مى‌پرداخت.

چرخ خیاطی - روژان منصوری

چرخ خیاطی

چرخ خیاطی نفرین‌شده‌ای که به خانه آورده می‌شود و هر دوختش انسانی را به عروسکی بدل می‌کند و خیاطی که گرفتار سایه‌های شوم کشمکش عشق و جنون می‌شود.

شگفتزار - سال ۱ - شمارهٔ ۹ و ۱۰

شگفتزار – سال ۱ – شمارهٔ ۹ و ۱۰

یکى از جذاب‌ترین و عام‌ترین این موجودات، که در اغلب فرهنگ‌ها و کتاب‌هاى حال حاضر نشانى از آن به چشم مى خورد و در بسیارى از فرهنگ‌هاى ملل گوناگون رسوخ کرده است، خو‌ن‌آشام‌ها هستند.

ابراهیم - امید بحرینی

ابراهیم

بازگشت مرموز ابراهیم پس از چندین روز، شایعهٔ اسارتش به دست قوروک‌های رودخانه را زنده می‌کند و روستا را در آستانهٔ رویارویی با سرنوشتی هولناک می‌گذارد.

شگفتزار - سال ۱ - پیش‌شمارهٔ ۲

شگفتزار – سال ۱ – پیش‌شمارهٔ ۳

هر چند در طی بیش از شش سال کار و تلاش بی‌وقفهٔ گروه ادبی گمانه‌زن، چالش‌های فراوانی پیش روی این گروه قرار گرفته، اما بی‌تردید مهم‌ترین و بنیانی‌ترینشان شناخت و معرفی مانیفست ادبی گمانه‌زن بوده است.

هشت‌هزاری‌متری‌ها جیسون سنفورد امیر سپهرام

هشت‌ هزار متری‌ها

تنها یک بار حرف زد و کلمات از میان لب‌هایی یخ‌زده در صورتی چنان سرمازده، که به عروسکی چینی می‌مانست، زمزمه شدند. درست زیر قله پیدایش کردم

در کوهستان وهم‌آلود یا از لاوکرفت تا لیکاک

در کوهستان وهم‌آلود یا از لاوکرفت تا لیکاک

با فوت پروفسور ناتی بیچاره، که چند سالی می‌شد در تیمارستان اسکراگِم بستری بود، من، آخرین عضو زندهٔ تیم تحقیقاتی بداقبالی شدم که پنج سال پیش به آن محل منحوسِ نفرین شده در جنوبگان اعزام شده بودند.

و حالا عالی‌جناب می‌خندد - شیو رامداس – امیر سپهرام

حالا عالی‌جناب می‌خندد

زیر نگاه بی‌امان خورشید، زمین سوخته می‌درخشد. از میان موج گرما، کنده‌های خشکیده و سیاه‌شده از جایی که زمانی مزرعهٔ کنف بود رو به آسمان بیرون زده‌اند. آپا از روی ایوان، بی آن که پلک بزند، به آنها خیره شده است. پیش چشمش تکه‌ای سوخته از یکی‌شان جدا می‌شود و با نسیم به پرواز درمی‌آید.

تماس - کوروش موگویی

تماس

خلق بی‌شماری پیرامونش را گرفت و هر کس با هرچه توانست او را آماج حمله قرار داد؛ توانایان به سنگ و ناتوانان به دشنام، که دردش کم از سنگ نبود. پس او را تا فراز تپه‌اش، که سطحی گسترده و هموار داشت، بردند و بر تیرکی چوبین آویختند که آتش زنند!

داجون - اچ پی لاوکرفت - فرزین سوری

دعجون

هر آن کس این خطوط را می‌خواند بداند این چند صفحه را تحت طاقت‌فرسا‌ترین شرایط ذهنی می‌نویسم. شاید بتواند به درکی ضمنی برسید از این که چرا تنها مرگ یا فراموشی دوای درد من است.

دردکش جایگزین - ایلان جونز - امیر سپهرام

دردکش جایگزین

در دنیایی که پیشرفت‌های پزشکی و فناوری مرزهای اخلاقی را پشت سر گذاشته‌اند، آدام وارد برنامه‌ای بشردوستانه می‌شود. اما پشت این پروژه، حقیقتی تاریک پنهان است. «جانشین درد» داستانی از مواجههٔ انسان با پیشرفت بی‌رحمانه و غیراخلاقی علم است که به نام درمان، زندگی و هویت انسان‌ها را به بازی می‌گیرد.