دسته: علمی تخیلی

داستان‌های کوتاه و ناولت از ادبیات گمانه‌زن، ژانر علمی تخیلی

خواب آبی عمیق - رابرت شکلی - مهدی بنواری

خواب آبی عمیق

گرستون بنا داشت خودش را به اسناگل‌داون وصل کند، که یک برنامهٔ «خواب آبی عمیق» بود که شرکت «ماجراجویی‌های ناخودآگاه» فراهم کرده بود.

زیارت زمین - رابرت شکلی - مهدی بنواری

زیارت زمین

آلفرد سیمون روی کازانگا به دنیا آمده بود. کازانگا سیاره‌ای کوچک نزدیک ستارهٔ سماک رامح بود که امورات مردمش از راه کشاورزی می‌گذشت. سیمون هم آن‌جا کمباینش را در مزارع گندم می‌راند

سرنوشت معوّق - دونالد اِکپِکی

سرنوشت معوّق

آقای یوسف رو کرد به چیندو و گفت «نمایشگرها کار روح‌خوانی رو انجام می‌دن. ارتعاش‌های رنگی هم شدت سرنوشت رو نشون می‌ده. فرآیند کارش اندازه‌گیری ظرفیت سرنوشت آدمه. بعدش، ماشین سرنوشت رو استخراج و توی مکعب‌های روح ذخیره می‌کنه.»

اندکی عصیان - جهانگیر شهلایی

اندکی عصیان

انبار تاریک راهروهای تنگ و تودرتویی داشت که یافتن مسیر را سخت می‌کرد. اما آرس کسی نبود که به راحتی تسلیم شود. بالأخره آرس پشت یک در ایستاد و بازش کرد. آنچه می‌دیدم را به واقع باور نمی‌کردم…

از گوشت ساخته شده‌اند - تری بیسون - سیما تقوی

از گوشت ساخته شده‌اند

«کل وجودشون از گوشت درست شده! از سیاره‌شون نمونه‌های مختلفی انتخاب کردیم و دقیق مورد آزمایش قرار دادیم.»
«پس سیگنال‌های رادیویی که از طرفشون دریافت کردیم چی؟»
«از خودشون ساطع نشده. از یه سری ماشین که درست کرده‌ان فرستاده‌ان!»
«چرت نگو. چطوری گوشت می‌تونه ماشین درست کنه؟»

پرندگان ربات‌شهر - ضحی کاظمی

پرندگان ربات‌­شهر

مجلس نتوانسته بود قانونی برای منع دوچرخه‌سواری وضع کند. اما ربات‌ها، کارخانه‌های ساخت دوچرخه را بر اساس قانون عدم بهینه‌سازی مصرف، تعطیل کرده بودند تا دوچرخهٔ جدیدی وارد چرخهٔ مصرف نشود.

The Body Remembers - P.A. Cornell - Amir Sepahram - P

بدن یادش می‌ماند

لحظه‌ای طول می‌کشد تا بفهمم صدای فریاد از دهان خودم است. کارکرد ذهن هم بامزه است؛ متوجه می‌شوم دارم با خودم بحث می‌کنم که به فریاد ادامه بدهم یا صدایم را ببرم.

در محل اشتراک - دیوید اریک نلسون - امیر سپهرام

در محل اشتراک

همیشه باید از زمان ماضی نقلی یا وجه مجهول استفاده کنید: «عزیزی مرده است.» نه «عزیزی مرد.» و هرگز «فلانی عزیزی را کشت.» یا مثلاً «عزیزی توسط فلانی کشته شد.» یا حتی «عزیزی به خاطر بهمان چیز مرد.» را به کار نبرید.

پسر بیابان - جهانگیر شهلایی

پسر بیابان

اگر تمدن‌های باشکوه گذشته در کنار نهرها و رودها یا در جلگه‌ها و مرغزارها با هدف رفاه و فراوانی ایجاد می‌شدند، ما یک روز اولین قاب شیشه‌ای این گنبد را جلوی آفتاب گذاشتیم، چون چارهٔ دیگری نداشتیم.

آوای تندر - ری بردبری، مهدی بنواری

آوای تندر

شرکت سافاری زمان سفری در زمان به هر سالی در گذشته ارائه می‌دهد. کافی است اسم جانور را بگویید تا ترتیب شکارش را بدهد. فکر همه جایش را می‌کنند، به جز اثر پروانه‌ای…

بالانشین‌ها - جیسون سنفورد

بالانشین‌ها

ما بالانشینانیم. بالانشینانیم ما. آویزان از اِمپایر استِیتی که سیمان و سنگ آهکش فرومی‌ریزد. به پایین به طناب‌ها و قرقره‌هایی نگاه می‌کنیم که بین ساختمان‌ها کشیده شده‌اند. گیاهان سبز و باغچه‌هایی را می‌پاییم که روی پشت بام‌های بلندِ بلند می‌رویند.

Mr Death - Alix E Harrow - Amir Sepahram

آقای مرگ

لارنس سی ماهه از نارسایی قلبی تشخیص داده نشده‌ای در حال مرگی نامنتظر است.
آقای مرگ، با ظاهری انسان‌وار، اعزام شده تا ساعات پیش از مرگ را بالای سرش باشد.