دسته: بایگانی شگفتزار
قریب به یک و نیم دهه پیش، گروهی از هواداران فعال ادبیات گمانهزن، که پیشتر نیز گردانندگان «آکادمی فانتزی» و بعدتر «گروه ادبیات گمانهزن» بودند، باز گرد آمدند و فعالیتهای تألیف و ترجمه و تحقیقشان را در قالب نشریهٔ اینترنتی «شگفتزار» منتشر کردند. این رویداد ماهانهٔ فرخنده تا سی و یک شماره پیش رفت و ماحصلش در دسترس ژانردوستان قرار گرفت. همهٔ ما ژانردوستان از خواندنش حظها و بهرهها بردیم.
صد حیف که این فعالیت ادبی ژانریِ کمسابقه در کیهان ادبیات فارسی تداوم نیافت تا هوادارانش همچنان از محتوای منحصربهفردش بهرهمند بمانند. گذشت و در گذر ایام، مجموعهٔ مجلدهای نشریه هم از دسترس کاربران عام اینترنت خارج شد و به صورت بایگانیهای شخصی درآمد و خوشبختانه حفظ شد.
«فضای استعاره»، با باور به این که چنین محتوای ارزشمندی را میشود و باید همچنان در اختیار خوانندگان ادبیات گمانهزن قرار داد – هم به لحاظ امکان خواندنشان برای جوانترها و هم به ضرورت حفظ تاریخ فعالیتهای ادبی گمانهزن فارسی – طی گفتگو و همفکری با آخرین سردبیر گروه ادبیات گمانهزن (صاحب امتیاز شگفتزار)، «مهدی بنواری»، بر آن شد که نسخههای منتشر شدهٔ «شگفتزار» را از بایگانیها گرد بیاورد و دوباره پیش چشم هواداران قرار دهد.
خوشبختانه، امکان محقق شدن این تصمیم فراهم شد و نسخ گرد آمد و فایلهای قابل ارائه آماده شد. همفکری انجام شده بر این قرار گرفت که مجلدها در قالب نسخهٔ ورقزن، با فهرستی متنی، به صورت ادواری و به موازات داستانهای «فضای استعاره» منتشر شوند تا بشود جریان مستمری از محتوای ارزشمند این حیطهٔ ادبی را برای خوانندگان برقرار کرد و خوانندگان «فضای استعاره» هم این و هم آن را در نوک انگشتان وبگردشان داشته باشند و امید که از هر دو لذت ببرند.
امید دیگر این که احیای بایگانی «شگفتزار» پاسخ درخوری باشد به تلاش بیچشمداشت آفرینندگان و گردانندگانش.
روزى را به خاطر مىآورم که در کنار دبیر شوراى سیاستگذارى و همکاران بخش معرفى کتاب و داستان نگارش، نشسته بودیم و فارغ از بحث و جدل دیگران بر سر قیمت ارز و سکه، هماهنگىهاى اولیه این ویژهنامه را انجام مىدادیم.
اولین باری که در جلسات حضوری آکادمی فانتزی در محل انجمن نویسندگان شرکت کردم مطمئن نبودم قرار است با چه چیزی روبهرو شوم. مسلمـاً انتظار نداشتم از «درههای پشتی» ماتریکسی عبور کنیم یا با گاندالف و دار و دستهاش ملاقات کنم.
در ذهن بیشتر افراد روبات یادآور موجودى انسانواره با بدنهاى براق و آهنى است که با صدایى خشک و ماشینى حرف مىزند و تابع دستورات انسان است…
جهانى که همه در آن از امنیت و رفاه برخوردارند، جنگى در کار نیست و تمامى سلاح ها معدوم شدهاند. اما در پس پردهٔ این بهشت برین، عدهاى را مىبینیم که به کمک توهم یک آرمانشهر، تنها به فکر منفعت شخصى خودند.
بعد هفتم اولین باشگاه علمىتخیلى فارسىزبان، وبگاهى بود که در فاصلهٔ سالهاى ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۳ دایر بود و به صورت عمده به ادبیات علمىتخیلى مىپرداخت.
یکى از جذابترین و عامترین این موجودات، که در اغلب فرهنگها و کتابهاى حال حاضر نشانى از آن به چشم مى خورد و در بسیارى از فرهنگهاى ملل گوناگون رسوخ کرده است، خونآشامها هستند.
داستان از اینجا شروع شد که تلاشهایی که یادمان هست در مورد تلاشهایی که برای تعریف علمیتخیلی و فانتزی شده بارها گفتگو شده است… حاصل تلاش این چند نفر را گذاشتهایم «در چیستی ادبیات گمانهزن» که هنوز چکش کافی نخورده…
تابستان بود. از نوروز به بعد همیشه تابستان است. بیشتر از یک دهه میشود که این طور است. بعضیها به خودشان جرأت میدهند و میگویند زمین گرم شده است. پنجشنبه بود و باران میبارید و آن پنجشنبهٔ بارانی که امروز به دنبالش آمده است.
آنهایی که با ما بودهاند و برای دل کاری انجام دادهاند میدانند که این کار حساب بردار نیست. هر چه قدر هم که تلاش کنیم کار را در حساب و کتاب بیاوریم نمیشود و گاهی کار دست آدم میدهد. مجموعهای که الان روی نمایشگر رایانهتان دارید از همین فورانهای ناگهانی کارهای دل است!
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که هر ساله در نیمهٔ دوم اردیبهشتماه برگزار میشود، با تمام پستی و بلندیهایش، برای اکثر دوستداران کتاب و بعضاً علاقهمندان به دکورهای مجلل از نوع فرهنگی، رویداد مهمی تلقی میشود.
تابستان سال گذشته آکادمی فانتزی (که این روزها گروه ادبی گمانهزن شده است) مشکلات بسیاری داشت. مثل همیشه نیروی کار اندک بود و کار بسیار. پتانسیل برای کارهای شدنی زیاد بود.
بی هیچ حرف پیش، سال نو مبارک! در ویژهنامهٔ عید خبری از مقاله و معرفی کتاب و چیزهایی از این قبیل نیست. تعطیلات عید به جای درس و تحقیق و افزودن به دانش شخصی، وقت لذت بردن و تفریح است.