زیربرچسب: تروما
۲۲ بهمن ۱۴۰۲
لحظهای طول میکشد تا بفهمم صدای فریاد از دهان خودم است. کارکرد ذهن هم بامزه است؛ متوجه میشوم دارم با خودم بحث میکنم که به فریاد ادامه بدهم یا صدایم را ببرم.
۱۶ آذر ۱۴۰۰
امیرعلی جاده پیچاپیچ لواسان را به سرعت طی میکند تا استاد را ببیند. میگویند میتواند روحهای زخمی را التیام بدهد. در کلبهای متروک با او روبهرو میشود و حقیقتی که کشف میکند باب طبعش نیست.

