زیربرچسب: تنهایی کیهانی

خود نبض ماشین - مایکل سوان‌ویک

خودِ نبض ماشین

مارتا نگاهش را به روبرو دوخت و تمرکزش را روی راه رفتن نگاه داشت. مشتری یک طرفش بود و تنوره دایدالوس طرف دیگرش. چیز خاصی نبود؛ تنها راه رفتن و کشیدنِ پرزحمت، راه رفتن، کشیدن. مثل آب خوردن.

فروتن و چشم جهان‌بین

فروتن و چشم جهان‌بین

چشم جهان‌بین و فروتن کهکشان‌ها را می‌گشتند و ستارگان را می‌بلعیدند تا این که سنگی در فضای تاریک بی‌ستاره ظاهر می‌شود.
سنگی رمزگذاری شده که رمزگشایی‌اش رمزهای دیگر را آشکار می‌کند.