هارلن الیسون (Harlan Ellison)
الیسون زادهٔ آمریکا و یکی از اثرگذارترین نویسندگان علمیتخیلی است. او از پانزده سالگی به انتشار و فروش آثارش مشغول بوده است. بیشتر درونمایههای مورد علاقهٔ الیسون را مشکلات اجتماعی و اخلاقی و شرایط انسانی تشکلی میدهند. او نویسندهٔ پرکاری بوده و ۱،۷۰۰ داستان کوتاه، نوولا، نمایشنامه، مقاله و نقد ادبی نوشته و منتشر کرده است. شاید دهانی ندارم و باید فریاد بزنم، «شهری بر لبهٔ ابدیت»، «جِفتی پنج ساله است» و «یک پسربچه و سگش» را بتوان از مشهورترین آثار او به شمار آورد. شیوهٔ نگارش او به خاطر محتوای تیز و بحثانگیز و همین طور عواطف و پیچیدگیهای عمیق شناخته میشود.
فعالیتهای مدنی و سخنرانی در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی از دیگر علایق الیسون بوده است که او را در امور حقوق مدنی و جنبشهای ضدجنگ درگیر کرد. تاثیر الیسون بر ادبیات علمیتخیلی را به سختی میتواند اندازه گرفت. چرا که نه تنها جوایز ادبی متعددی، از جمله هوگو، نبیولا و ادگار را در کارنامهٔ خود دارد، بلکه آثار بسیاری با الهام از آثار او نوشته شدهاند. در سال ۱۹۹۵ یک بازی کامپیوتری روانشناسانه بر اساس «دهانی ندارم و باید فریاد بزنم» هم ساخته شد.
آثار در فضای استعاره
جسد گوریستِر از یک پا و بیتکیهگاه از تخته صورتی آویخته بود، آویزان بالای سرمان در تالار کامپیوتر و از نسیم سرد و چربی که بیوقفه در غار اصلی میوزید نمیلرزید. جسد وارونه آویزان و از کف پای راست به تخته وصل بود.