سیدمحمدرضا ایزدپناه
سیدمحمدرضا ایزدپناه، یک مهندس سئوکار علاقهمند به علمیتخیلی، از نوع هربرت، کی دیک، سی کلارک، آسیموف و ویور است که هر چه بیشتر میخواند میبیند چقدر چیز دیگر هست که هنوز حتی اسمشان را هم نشنیده.
او چندتایی داستان کوتاه نوشته و یک داستان بلند در دست نوشتن دارد. اولین ترجمهٔ علمیتخیلی را، مثل خیلی از اولینها، با فضای استعاره تجربه کرده است.
آثار در فضای استعاره
۱۴ شهریور ۱۴۰۴
لباسی نازک از پارچهٔ سفید و ابریشمی به تن داشت. چشمانش سبزِ کمرنگ بود، رنگی که حالا مرا یاد لنزهای رنگی میاندازد؛ اما آن زمان سی سال پیش بود و اوضاع فرق میکرد.
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
کلیف ساترلند بالای نردبان، بر فراز سالن موزه، ایستاده بود و به خطوط و سایههای روی پیکر عظیم ربات نگاه میکرد. نگاهی به سیل جمعیتی انداخت که از سراسر منظومهٔ شمسی آمده بودند تا گنوت و مسافر را ببینند داستان غمانگیزشان را بشنوند.