تابستان سال گذشته آکادمی فانتزی (که این روزها گروه ادبی گمانهزن شده است) مشکلات بسیاری داشت. مثل همیشه نیروی کار اندک بود و کار بسیار. پتانسیل برای کارهای شدنی زیاد بود.
میدانم این داستان چطور تمام میشود. خیلی به آن فکر میکنم. به اینکه چطور شروع شد هم خیلی فکر میکنم. همین چند سال پیش بود که سفینهها در مدار زمین ظاهر شدند و تجهیزاتشان در دشتها پدیدار شد.
بی هیچ حرف پیش، سال نو مبارک! در ویژهنامهٔ عید خبری از مقاله و معرفی کتاب و چیزهایی از این قبیل نیست. تعطیلات عید به جای درس و تحقیق و افزودن به دانش شخصی، وقت لذت بردن و تفریح است.
باد از کوهها برخاست و آسمان را مملو از بلورهای یخی ریز کرد. هوا سردتر از آن بود که برف ببارد. در چنین هوایی گرگها به روستاها میآمدند و درختان در اعماق جنگل چنان یخ میزدند که میترکیدند.
هر چند در طی بیش از شش سال کار و تلاش بیوقفهٔ گروه ادبی گمانهزن، چالشهای فراوانی پیش روی این گروه قرار گرفته، اما بیتردید مهمترین و بنیانیترینشان شناخت و معرفی مانیفست ادبی گمانهزن بوده است.
کلیف ساترلند بالای نردبان، بر فراز سالن موزه، ایستاده بود و به خطوط و سایههای روی پیکر عظیم ربات نگاه میکرد. نگاهی به سیل جمعیتی انداخت که از سراسر منظومهٔ شمسی آمده بودند تا گنوت و مسافر را ببینند داستان غمانگیزشان را بشنوند.
در مسیر تغییرات ساختاری در فعالیتهایمان، که پیشتر از آن آگاهی یافتهاید و در آینده بیشتر از آن خواهید شنید، بر این قرار شدیم که مطالب و محتوای تولیدی گروه را در شکلی نو در اختیارتان قرار دهیم.
تغییر کردهام. باز هم تغییر خواهیم کرد. گروهی که امروز این مجموعه را برای شما آماده کرده، از زمان «باشگاه اینترنتی بعد هفتم» و محفل شبانهٔ زیرآبیوسیها و تأسیس وبگاه هواداریاش در حال تکامل بوده است.
تنها یک بار حرف زد و کلمات از میان لبهایی یخزده در صورتی چنان سرمازده، که به عروسکی چینی میمانست، زمزمه شدند. درست زیر قله پیدایش کردم
از آنجایی که دیگر طاقتم طاق شده، تصمیم گرفتهام تا کاری کنم و اوضاع را تغییر بدهم. برای همین از انواع گوشت، مو، ناخن، و غیره و غیرهٔ پلاستیکی ژاپنی آدمک بدلیای ساختهام.
رابرت هاینلاین، که سال ۱۹۴۱ سخنران افتخاری سومین گردهمایی بینالمللی علمیتخیلی
در دنور ایالات متحده بود، این طور گفت: «من مدتهاست علمیتخیلی میخوانم و در این
راه همان پروسهای را پشت سر گذاشتهام که همگی شما تجربه کردهاید: …»
لژیونهای جهنم، با آرایش نظامی پرشکوهشان، در صحرا پیشروی میکردند. صورهای جهنمی صفیر میکشیدند، طبلهای میانتهی میکوفتند و آن سپاه عظیم پیش میآمد.