و حالا عالی‌جناب می‌خندد - شیو رامداس – امیر سپهرام

حالا عالی‌جناب می‌خندد

زیر نگاه بی‌امان خورشید، زمین سوخته می‌درخشد. از میان موج گرما، کنده‌های خشکیده و سیاه‌شده از جایی که زمانی مزرعهٔ کنف بود رو به آسمان بیرون زده‌اند. آپا از روی ایوان، بی آن که پلک بزند، به آنها خیره شده است. پیش چشمش تکه‌ای سوخته از یکی‌شان جدا می‌شود و با نسیم به پرواز درمی‌آید.

تماس - کوروش موگویی

تماس

خلق بی‌شماری پیرامونش را گرفت و هر کس با هرچه توانست او را آماج حمله قرار داد؛ توانایان به سنگ و ناتوانان به دشنام، که دردش کم از سنگ نبود. پس او را تا فراز تپه‌اش، که سطحی گسترده و هموار داشت، بردند و بر تیرکی چوبین آویختند که آتش زنند!

انگلبرت گَرت دی جونز، امیر سپهرام

انگلبرت

انگلبرت تُف صداداری روی خاک پاخورده و برشته انداخت. «روزنامه‌نگارها و مشنگ‌ها و دانشمندهای خودسر و مأمورهای دولتی واسه مقاصد شومشون می‌افتند دنبال سرم.»

رهرو منطقهٔ مرزی متغیر داگلاس اسمیت امیر سپهرام

رهرو منطقهٔ مرزی متغیر

رهرو فرزند دو قلمرو پیوستار است، شاهزاده‌ای از نظم و آشوب و یاغی‌ در برابر هر دو. وقتی عاشق زنی زمینی می‌شود که کلید تعادل میان این دو قلمرو است، نبردی برای نجات جان او و سرنوشت جهانش آغاز می‌کند.

صدایش جانوری است وحشی و تیزپا - نیتان ساسنیک - امیر سپهرام

صدایش جانوری است وحشی و تیزپا

جانور دندان نشان می‌دهد و چنگال در خاک فرو می‌برد و می‌غرد. بریت پا سفت می‌کند و به صدایش چشم می‌دوزد و به سختی نفس می‌کشد و از چانه‌اش خون می‌رود. خشمگین است، بیش از هر زمان دیگری در سراسر زندگی‌اش.

تونی و سوسک‌ها - فیلیپ کی. دیک - امیر سپهرام

تونی و سوسک‌ها

آفتاب زرد مایل به سرخ از پنجره‌های ضخیم کوارتزی به محفظهٔ خواب نفوذ کرد. تونی راسی خمیازه‌ای کشید، کمی تکان خورد، سپس چشمان سیاهش را باز کرد و سریع نشست. روانداز را با یک حرکت کنار زد و آرام روی کف فلزی گرم ایستاد.

داجون - اچ پی لاوکرفت - فرزین سوری

دعجون

هر آن کس این خطوط را می‌خواند بداند این چند صفحه را تحت طاقت‌فرسا‌ترین شرایط ذهنی می‌نویسم. شاید بتواند به درکی ضمنی برسید از این که چرا تنها مرگ یا فراموشی دوای درد من است.

پانچ - فردریک پل - فرزین سوری

پانچ

پانچ داد زد «ایول! می‌خواهم ببینم چطور به اردک‌های وحشی شلیک می‌کنید.» یک جهاز ردیابی دیجیتال بیرون کشید که از خطوط برجستهٔ طلایی‌رنگی پوشیده شده بود و از بافی خواست برایش نشانی لیتل اگ را مشخص کند.

دردکش جایگزین - ایلان جونز - امیر سپهرام

دردکش جایگزین

در دنیایی که پیشرفت‌های پزشکی و فناوری مرزهای اخلاقی را پشت سر گذاشته‌اند، آدام وارد برنامه‌ای بشردوستانه می‌شود. اما پشت این پروژه، حقیقتی تاریک پنهان است. «جانشین درد» داستانی از مواجههٔ انسان با پیشرفت بی‌رحمانه و غیراخلاقی علم است که به نام درمان، زندگی و هویت انسان‌ها را به بازی می‌گیرد.

تزئینی - پی.ای. کورنل - امیر سپهرام

تزئینی

آنی رباتی انسان‌نماست که بنا است همدم صاحبش باشد. رابطه‌شان نزدیک و صمیمی است، تا این که صاحب علاقه‌اش به آنی از دست می‌دهد. آنی سعی می‌کند با یادآوری خاطرات قدیمی، احساسات گذشته را بازگرداند.

پشت پردهٔ تردستی - ای.سی. وایز - امیر سپهرام

پشت پردهٔ تردستی

رمز کار، خیلی ساده، این است: مردن آسان است. کافی است شعبده‌باز با دندان‌های به هم فشرده و عضلات منقبض و تنفس آهسته بایستد و منتظر بماند. کار واقعی به دوش دوست دخترش، اَنجی، است.

ناظران - تئودور استرِجن - امیر سپهرام

شاهدان

میلبورن عینکی منحصربه‌فرد اختراع می‌کند که جنبه‌های پنهان واقعیت را آشکار می‌سازد. از دوستش می‌خواهد با این دستگاه آزمایش کند و ببیند آیا دختری که عاشقش شده واقعاً انسان است.