دسته: وحشت

داستان‌های کوتاه و ناولت از ادبیات گمانه‌زن،‎ ژانر وحشت

دختران گرسنه مادران قحطی‌زده – آلیسا وونگ

دختران گرسنه مادران قحطی‌زده

احساس انحطاط و کثافت می‌کنم، متورم از ظالمانه‌ترین رویاهایی که تا کنون چشیده‌ام. به زحمت می‌توانم جان کندن جزیی هاروی را حس کنم. چرا که در این وضعیت، که تیره‌ترین بخش‌های وجودش از دهانش به دهانم مکیده می‌شود،

آهن پرآب – بهزاد قدیمی

آهن پرآب

بدترین قسمت مرده بودن این است که هیچ کاری نمی‌توانی بکنی. نمی‌توانی راه بروی یا غذا بخوری. می‌توانی نقل مکان کنی، یا نقل زمان، اما کاری نمی‌توانی بکنی. نمی‌توانی راه بروی یا غذا بخوری. می‌توانی نقل مکان کنی، ورق نمی‌توانی بزنی…

راهنمای میوه‌های هاوایی آلیا داون جانسون

راهنمای میوه‌های هاوایی

برای «کی» غروب محبوب‌ترین وقت روز است و طلوع نامحبوب‌ترینش. باید برعکسش باشد، ولی هر بار که آن قرص سرخ روشن را در حال فرو رفتن در آب پایین‌دست مائونا کِئا تماشا می‌کند، قلبش مثل جناق تا می‌شود و با خودش فکر …

نقش منحوس ارواح زخمی

نقش منحوس ارواح زخمی

امیرعلی جاده پیچاپیچ لواسان را به سرعت طی می‌کند تا استاد را ببیند. می‌گویند می‌تواند روح‌های زخمی را التیام بدهد. در کلبه‌ای متروک با او روبه‌رو می‌شود و حقیقتی که کشف می‌کند باب طبعش نیست.

همسران جاکالوپ

ماه بر آمد و خورشید غروب کرد. ماهتاب کوبنده بر زمین تابید و همسران جاکالوپ پوست‌هاشان را در آوردند و رقصیدند.
مثل آهوانی که سم بر زمین می‌کوبند، مثل شیاطینی که برای مراسم عصرگاهی از جهنم رها شده بودند.

سقوط غریب

مادر کنار تن له‌شده پسرش ایستاده بود و بی آن که پلک بزند تماشایش کرده بود. جسد بین نگهبان‌ها و خدمت‌کارهای شیفت صبح ساختمان روی زمین افتاده بود. ظاهرش مثل همیشه تپل، سالم و گرم اما رنگ‌پریده‌تر بود.