رمان «کتابخورها» (The Book Eaters)، نوشتهٔ «سانیی دین» (Sunyi Dean)، یک فانتزی تاریک و گیرا است که زندگی «دِوون فِیروِدر» را نقل میکند؛ دختری از یک گونهٔ غریب و انسانوار که خوراکشان کتاب و کاغذ است و نوشیدنیشان جوهر. این انسانوارهها دانش را از خوردن کتاب فرا میگیرند که اقتباس هوشمندانهای از اصطلاح «خورهٔ کتاب» است! هر ژانر ادبی طعم متفاوتی برایشان دارد و تنبیه کودکانشان خوردن لغتنامه است!
جامعهٔ کتابخورها در فامیلهای مرتبط ولی دورافتادهای شکل گرفتهاند و در حاشیهٔ جامعهٔ بشری زندگی ولی از حشر و نشر با آنها امنتاع میکنند. رسومی خاص دارند و تداوم نژادشان هم بر همین رسوم استوار است.
رسوم و روابطی جامعهٔ کتابخورها بر اساس اسطورههای شاه آرتور استوار است. شوالیهها هم حافظان رسومند و هم نگهبانان اژدهایان؛ نه اژدهایان مارگون افسانهای، بلکه گونهای از کتابخورها که «ذهنخور» زاده میشوند! در این جامعه زنها کم زاده میشوند و در اقلیتند و به همین دلیل لای پنبه نگه داشته میشوند؛ مثل شاهزادههای توی کتابهایی که خودشان در کودکی میخورند؛ راپونزنلهایی که شاهزادهای سوار بر اسب سفید به نجاتشان خواهد آمد. اما این تنها لایهٔ رویی ماجرا است و در عمق روابط دیگری حاکم است.
صعود داستان از زمانی شروع میشود که دوون کای را به دنیا میآورد، از مردی که قرار است تنها تا زمان از شیر گرفته شدن کودک شوهرش باشد. دوون بنا است کودک را به خانوادهٔ پدریش بسپارد و به خانهٔ فامیلیش برگردد و منتظر شوهر جدید باشد. اما ارتباط مادر با کودک چنان است که ماجرا را به گونهٔ دیگری رقم میزند.
رمان با تعقیب ماجراهای دوون در زمان پس و پیش میرود و داستانها را به هم میرساند و لابلای این ماجراها ایدههای بشری را در جامعهای بیگانه طرح میکند تا خواننده مفاهیمی آشنا را با از دیدگاه دیگری ببینند. نویسنده فداکاریها و لذتهای مادرانه را پیش چشم میگذارد، گذری بر دگرباشی میزند و کنترل تن و خواست و سرنوشت و گریز از خفقان سنتی جامعهای بسته را با قهرامانانش محک میزند.
روی هم رفته، «کتابخورها» رمانی پرپیج و خم و دردآلود است. دنیاسازی و شخصیتپردازی دین عالی است و ارتباط مادر و فرزندی را در زمینهای فانتزی تصویر میکند. «کتابخورها» روایتی است خواندنی.
֎