مهدی بنواری (Mehdi Bonvari)
بنواری از مترجمان فعال دنیای علمیتخیلی ایران است و انتشار چندین کتاب در سابقهٔ کاریاش دارد. در انتخاب آثار برای ترجمه علاقهٔ او به ری بردبری و نیل گیمن واضح است. او علاوه بر ترجمه، نگارش رمان علمیتخیلی را هم تجربه کرده است.
مهدی سردبیر سابق «گروه ادبیات گمانهزن» (آکادمی فانتزی)، داور و عضو هیئت امنای جایزهٔ ادبیات علمیتخیلی و فانتزی و چندین دوره هم جزو برگزارکنندگان «جایزهٔ هنر و ادبیات گمانهزن» و از داوران مسابقه داستاننویسی گمانهزن بوده است.
تاکنون رمانهای «حکایتهای مریخ» (ری بردبری) و «آنجا که جنگل تمام میشود» (شارلوت سَلتر)، «موتورهای مرگبار» (فیلیپ ریو)، «ناکجا» (نیل گیمن)، «مارکی چطور کتش را پیدا کرد» (نیل گیمن) و «درخت هالووین» (ری بردبری) با ترجمهٔ او به چاپ رسیده است. بنواری رمان «رودخانههای مریخ» در ژانر علمیتخیلی (ردهٔ نوجوانان) را هم که ماجرای دو نوجوان ایرانیتبار در قرن هجدهم شمسی است در دست چاپ دارد. داستانهای کوتاه او در نشریات مختلف و به صورت آنلاین منتشر شدهاند.
آثار در فضای استعاره
تلاش برای جذب سرمایه چندان موفقیتآمیز نیست و فشار روانی محبوس بودن در دیتاارث دیجیموها را حسابی فرسوده کرده است. تا این که شرکتی به نام باینریدیزایر اعلام میکند که قصد دارد عروسکهای سکس فیزیکی و مجازی تولید میکند.
آنا همچنان در بررسی راههای حفظ دیجیموها است بدون وادار کردنشان به کارهایی که با معیارهای انسانی غیرانسانی محسوب میشوند؛ همانهایی که برای فرزندانمان هم نمیخواهیم. آیا دیجیموها میتوانند به عنوان شخص حقوقی ثبت شوند و درآمدزایی کنند؟
بحث در باب واگذاری دیجیموها به شرکت نام باینریدیزایر برای عرضهٔ عروسکهای سکس فیزیکی و مجازی برای برونرفت از شرایط عملی و مالی دشوار صاحبانشان بالا گرفته است. آنا به شدت مقاومت میکند و نمیپذیرد این آخرین راه باشد.
تلاش برای جذب سرمایه چندان موفقیتآمیز نیست و فشار روانی محبوس بودن در دیتاارث دیجیموها را حسابی فرسوده کرده است. تا این که شرکتی به نام باینریدیزایر اعلام میکند که قصد دارد عروسکهای سکس فیزیکی و مجازی تولید میکند.
دو سال از خلق دیجیموها میگذرد و زندگیشان کنار آدمها ادامه دارد. با پاندمی آنفلوآنزای اخیر رکود اقتصادی میآید و تغییراتی را در جهانهای مجازی باعث میشود. حفظ دیجیموها به چالشی روزانه تبدیل شده است.
شکست آزمایشهای گرمخانهها در پدید آوردن تمدنهای مینیاتوری باعث شده تا علاقهٔ عمومی به اشکال حیات دیجیتال افت کند. آنا جَکس را با خود به «محاصرهٔ بهشت » میآورد.
سال بسته شدن بلوگاما پر از تغییرات مختلف در زندگی درِک است. اما از آن طرف زندگی با مارکو و پولو جریان بیپایانی از شگفتیهاست. درک هر دو را با هم به سرپرستی گرفته است.
در طی یک سال بعد، پیشبینی آیندهٔ بلوگاما از آفتابی به غلیظ ابری تغییر میکند. شتریان بیشتر و بیشتری دیجیمو خود را تعلیق میکنند. سرنوشت دیجیموها با ابهام روبهرو است.
دیجیموهای بلوگاما حسابی میگیرند. در اولین سال انتشار، صد هزار نفر آنها را میخرند و دیگر شرکتها هم موتورهای ژنومی خود را به بازار عرضه میکنند.
و این همه را سرخوش میکند.
آنا آلوارادو، عضو تیم توسعهٔ حیوانات خانگی دیجیتال هوشمند، موسوم به «دیجیمو» است. دیجیموها فراتر از تکههای کد نرمافرازند؛ موجوداتی پیچیده و تکاملیابنده که صاحبانشان را از لحاظ احساسی درگیر میکنند.
در همان لحظه آگاهیام را گستردم، خودم را به نحوی کش دادم که بکس نمیتوانست درک کند. اما مرک چرا. البته تا حدودی. او را در بر گرفتم. تمام وجودش را و یک شناسایی کامل بر روی او و هالاندانا اجرا کردم. داده را با فایلهای پرسنلی ترنس..